عبدی: یکی از روزنامهنگاران جرأت نمی کنند، نزدیک تظاهرات، اعتراضات و اعتصابات بروند! / نوروزی:این نوع رفتارها با روزنامه نگاران به زیان کل کشور است
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۹۶۸۵۹
در جریان اعتراضات اخیر اگرچه عمده شرکت کنندگان در تجمعات را جوانان و نوجوانان تشکی می دادند، اما شاهد دستگیری شمار زیادی از خبرنگاران، روزنامه نگاران و فعالان مدنی نیز بودیم که بعضا صدور احکام سنگینی را در دادگاه بدوی در پی داشته است.
این احکام عملا کار روزنامه نگاری در کشور را پرمخاطره تر نشان می دهد و می تواند به روند گردش اطلاعات در کشور آسیب بزند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مشروح گفت و گو با عباس عبدی در پی می آید:
بازداشت وسیع روزنامه نگاران و احکام سنگین تعدادی از فعالین مدنی، مستندسازان و... را در حالی که این گروه در اعتراضات خیابانی و اقدامات رادیکال نقشی نداشته اند، چگونه ارزیابی می کنید و آن را ناشی از چه چیزی می دانید؟
همیشه فکر می کنم که اگر با این حد بسیار محدود از فعالیت های حرفه ای روزنامه نگاری این نوع مواجهه صورت می گیرد، برای مواجهه با دو، سه ماهواره خارجی باید بمب اتم بر سر آنها بیندازند، تا یک نوع مجازات متناسبی از نظر اینها باشد. به نظر من روزنامه نگاران داخلی دارند هزینه عملکرد رسانه هایی را می دهند که تحت کنترل این سیستم نیستند؛ و مطالبی که در رسانههای داخلی منتشر میشود تأثیری در وقوع اعتراضات ندارد؛ اتفاقا به آرامش اوضاع بیشتر کمک می کند تا تشدید آن. در نتیجه من فکر می کنم که یک نوع بدبینی مزمن و نادرستی که نسبت به رسانهها و فعالان این حرفه وجود دارد، موجب این نوع برخوردها شده است.
فکر می کنید آیا در مرحله تجدیدنظر امکان تغییر این احکام هست؟
البته به طور عادی در تجدیدنظر یک مقداری از احکام می شکند. ولی واقعیت این است که چه بدوی و چه تجدید نظر، محصول اراده رسمی است. اگر دادگاه بدوی دقیق عمل کند نباید در تجدیدنظر حکم بشکند؛ تجدیدنظر هم حکم را تأیید میکند. اما هنگامی که دادگاه بدوی احکام شدید میدهد و تجدیدنظر نیز اغلب آنها را میشکند، به معنای این است که در بدوی سوگیری وجود دارد. اگر این سوگیری سیاسی می تواند در دادگاه بدوی اثر بگذارد، به طریق اولی در دادگاه تجدیدنظر هم اثر می گذارد؛ فقط اراده منجر به سوگیری این بوده که در تجدیدنظر حکم قطعی را خفیفتر صادر کند تا رضایت محکومین جلب شود که مثلا به جای ۱۰ سال، حکم آنها چهار یا پنج سال شده است.
این نوع برخوردها موجب شده که مرجعیت رسانه ای به خارج رفته است
چنین برخوردهایی با روزنامه نگاران و فعالین مدنی به سود و ضرر چه گروه هایی تمام می شود؟
این نوع برخوردها موجب شده که مرجعیت رسانه ای به خارج رفته است. من تعجب میکنم، وقتی که شما هم اکنون دارید از مرجعیت رسانه ای که به خارج رفته ضربه میخورید، چرا دوباره دارید همان فرآیند را تشدید می کنید؟ مثل این است که یک نفر به دلیل خوردن چربی و قند چاق شده و قلب و عروقش گرفته باشد و در معرض سکته قرار بگیرد اما باز هم شروع به خوردن چربی و شیرینی کند تا مشکل گرفتگی عروق حل شود، در حالی که این سبک تغذیه منشأ آن مشکل بوده است. برخوردهای قبلی با روزنامه نگاران و مطبوعات موجب خروج مرجعیت رسانهای از کشور شده و معلوم است که این برخوردها دوباره آن را تقویت می کند؛ این یک چیز ساده است و من نمی دانم چرا کسی در این مملکت به آن توجه نمی کند؟
هیچ توصیه ای به دستگاه قضایی جز «استقلال»، «پاسخگویی» و «اجرای قانون» نداریم
روزنامه نگار باید در تظاهرات، اعتراضات و اعتصابات باشد و خبر دهد؛ یکی از آنها جرأت نمی کنند نزدیک آنجا بروند
توصیه تان به دستگاه قضایی در این خصوص چیست؟
ما هیچ توصیه ای به دستگاه قضایی جز «استقلال»، «پاسخگویی» و «اجرای قانون» نداریم. با همین قوانین هیچ مسأله و مشکل حادی برای روزنامه نگاران وجود ندارد. یک صدم ظرفیت حقوق اطلاعرسانی هم الآن اجرا نمی شود. روزنامه نگار باید در تظاهرات، اعتراضات و اعتصابات باشد و خبر دهد؛ یکی از آنها جرأت نمی کنند نزدیک آنجا بروند. بعد هم وسایلشان را می برند تا ببینند با چه کسی سلام علیک داشته و یقه اش را بگیرند. هیچ چیزی غیر از «اجرای قانون» و «استقلال نهاد قضایی» نمی خواهیم. ارجاع بدهند به چهار شعبه مستقل اعم از بازپرسی، دادگاه بدوی یا تجدیدنظر، تا ببینیم کدام اینها را می توانند بازداشت و زندان کنند؟
مشروح گفت و گو با کامبیز نوروزی، سخنگوی کمیته پیگیری وضعیت روزنامه نگاران در پی می آید:
ارزیابی شما از بازداشت وسیع روزنامه نگاران و احکام سنگین صادر شده برای برخی از آنها چیست و آن را ناشی از چه چیزی می دانید؟
برای تحلیل این وضعیت دچار یک مشکل هستیم و تقریبا اطلاعاتی از سیر پرونده نداریم و چیزی منتشر نمی شود. مواردی که پرونده هنوز در مرحله تحقیقات مقدماتی است، حتی خانواده روزنامه نگار بازداشتی اطلاع دقیقی ندارند از اینکه چرا، چگونه و با چه دلایل و مستنداتی این فرد در بازداشت است. اگر وکیل هم داشته باشد، وکیل در جریان تحقیقات نمی تواند مداخله پیدا کند و او هم بی اطلاع است. در مواردی هم که دادگاه برگزار و رأی صادر شده، ضوابط و مقررات مربوط به محاکمات علنی رعایت نشده و اگرچه دادگاه رسما غیرعلنی اعلام نمی شود، ولی عملا علنی نیست. کما اینکه خود ما اطلاع چندانی از اغلب این پرونده ها نداریم. در این موارد اقناع افکار عمومی هم به دشواری ممکن می شود.
چرا یک روزنامه نگار که کارش منحصر در فعالیت های روزنامه نگاری است، باید به چندین سال حبس محکوم شود؟
در خصوص احکام سنگین صادر شده برای روزنامه نگارانی که در کف خیابان و شعار دادن ها نقش نداشته اند، نظر شما چیست؟
اصل بر بی گناهی افراد است و گناهکاری آنها باید در دادگاه به شکل مستدل و مستند اثبات شود. اما ویژگی دادگاه در تمام جوامع این است که رأی نهایی موجب اقناع افکار عمومی نیست و «روند محاکمه» موجب اقناع افکار عمومی است؛ که عمدتا شامل کیفرخواست و دفاعیات متهم می شود. ما از اینها هیچ اطلاعی نداریم و بنابر این برای ما قانع کننده نیست که چرا یک روزنامه نگار که کارش منحصر در فعالیت های روزنامه نگاری است، باید در جریان محاکمه به یک محکومیت سنگین مثل چندین سال حبس محکوم شود.
باید توجه کنیم که این احکام عملا کار روزنامه نگاری در کشور را پرمخاطره تر نشان می دهد و این به روند گردش اطلاعات در کشور آسیب می زند. حال آنکه ما الآن در یک جریان رقابتی سخت با رسانه های خارج از کشور هستیم و نیاز داریم که گردش اطلاعات در کشور توسعه پیدا کند.
این نوع رفتارها با روزنامه نگاران به زیان کل کشور است
شما بخشی از سؤال من را در سؤال قبل پاسخ دادید که این قضیه می تواند به نفع رسانه های رقیب رسانه های ما باشد. این موضوع را کمی بیشتر برای ما باز کنید که چنین برخوردهایی که از نظر فعالین مدنی سختگیرانه به حساب می آید، به سود و ضرر چه گروه هایی تمام می شود؟
اولین نکته ای که باید به آن توجه کنیم این است که جهان امروز «جهان رسانه» است و ما جهان و حتی خودمان را از دید رسانه می بینیم. به همین دلیل رقابت رسانه ای در جهان یک واقعیت بسیار بزرگ و چشمگیر است. ما نیز درگیر این رقابت رسانه ای هستیم که از یک جهت شامل دو بخش رسانه های داخل کشور و رسانه های فارسی زبان خارج از کشور می شود. یک رقابت سخت بین این دو جریان رسانه ای وجود دارد و هر رسانه ای هم پروژه خودش را دنبال می کند.
رسانه های فارسی زبان خارج از کشور، به خصوص در طول چهار ماه اخیر، خط و جهت گیری ای را پیش گرفته اند که بر اساس آن به دنبال توسعه ناآرامی ها در کشور هستند. حتی برخی از این رسانه ها از اخلاق و اصول حرفه ای روزنامه نگاری پا را فراتر گذاشته اند و دارند به ترویج خشونت کمک می کنند. رقابت با این جریان نیاز دارد که رسانه های داخل کشور بتوانند فعالیت حرفه ای خوب داشته باشند و لازمه یک فعالیت حرفه ای روزنامه نگاری این است که روزنامه نگار در آزادی و امنیت بتواند وظایف حرفه ای خود را انجام دهد. اگر روزنامه نگار احساس ناامنی کند و خودش را دائم در خطر ببیند، طبیعتا قادر نخواهد بود فعالیت حرفه ای خود را درست انجام بدهد.
به اعتقاد بنده این نوع رفتارها با روزنامه نگاران به زیان کل کشور است؛ نه فقط روزنامه نگاران. چون در واقع به تضعیف بیشتر فضای رسانه ای داخل کشور می انجامد و در این رقابت رسانه ای، رسانه های فارسی زبان خارج کشور میدان عمل بیشتری پیدا می کنند. توضیح دادم که نوع نگاه و جهت گیری آنها چیست، و این به نفع جامعه ما نیست.
فکر می کنید در مرحله تجدیدنظر امکان تغییر این احکامی که برخی از آنها رسانه ای شده، وجود دارد یا خیر؟
من امیدوار هستم که قضات تجدیدنظر دقیق تر به این پرونده ها نگاه و در صورت امکان آراء را نقض کنند و یا محکومیت ها را کاهش بدهند. دو، سه مورد هم مشاهده کرده ام پرونده به دادگاه تجدیدنظر رسیده و رأی سبک تر شده است؛ امیدواریم این اتفاق در دادگاه تجدیدنظر بیفتد. دستگاه قضایی توجه بیشتری به فضای رسانه ای کشور داشته باشد و به امنیت و آزادی عمل بیشتر روزنامه نگاران یاری برساند.
بیشتر بخوانید:
انجمن صنفی روزنامه نگاران: ۲۸ روزنامهنگار همچنان در بازداشت
انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران گزارش داد / آمار و آخرین وضعیت خبرنگاران بازداشتی + اسامی
بازداشت ۷۳ روزنامهنگار و عکاس خبری در ۱۱۰ روز + اینفوگرافی
مهاجری: قاضی مرتضوی، دهها روزنامه اصلاحطلب را بست، یک نسخه به تیراژ روزنامههای اصولگرا اضافه شد؟ مقدمفر، مشاور رسانهای فرماندهکل سپاه: انکار مشکلات کشور، هیچ سودی ندارد، ضرر هم دارد / انتقاد و اعتراض مردم به وضعیت بد اقتصادی، امر پوشیدهای نیست زیدآبادی: صداوسیما دستگاه توزیع جهل است، نه آگاهی!/ مرجعیت روزنامههای خصوصی سال ۷۷ تا ۷۹ بود۲۱۲۲۰
کد خبر 1721671منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: عباس عبدی کامبیز نوروزی مهسا امینی تجمعات اعتراضی اغتشاش ناآرامی رسانه روزنامه نگاران روزنامه نگاران روزنامه نگاری مرجعیت رسانه ای دستگاه قضایی احکام سنگین دادگاه بدوی رسانه ها حرفه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۹۶۸۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله تند روزنامه نزدیک به قالیباف به مهدی نصیری
صبح نو روزنامه نزدیک به قالیباف در شماره امروز خود به صحب های مهدی نصیری واکنش تندی نشان داد.
این روزنامه نوشت: امروز مهدی نصیری بعد عمری رادیکالیسم به کسانی رسیده که عمری به آنان فحش داده و نان فحش دادن به آنان را سر سفره خود برده است.
سخنان مهدی نصیری در مصاحبه با بیبیسی فارسی واکنش برانگیز شده است. او در این مصاحبه از ضرورت اتحاد اپوزیسیون جمهوری اسلامی سخن گفته؛ یعنی اتحاد شاهزاده با تاجزاده. جمهوریخواهان با هواداران سلطنت. این سخنان چندان قابل نقد نیست، نه از آن باب که سخن بسیار دقیق و فکر شده و ایدهای است که از عطاری هیچکس جز عطاری نصیری نمیتوانسته بیرون بیاید، نه از تاجزاده که از شاهزاده تا مسیح هم نتوانستند چند ماهی دور یک میز بنشینند و امروز به یکدیگر فحشهای مثبت ۱۸ میدهند. بنابراین امتناع این ایده از روز روشنتر است. و باز نه جای تعجب که نصیری چنین سخنانی را بر زبان رانده که جای تعجب نیست؛ چراکه مسیر هر فرد رادیکالی، افتادن در چرخه رادیکالیسم است.
بنابراین مدعای مطلب حاضر نه نقد این سخن نصیری که نقد روشنفکران ایرانی است که در ۲۰۰ سال اخیر قدمی به جلو برنداشتند و همچنان اسیر توهماند. توهمی که باید آن را توهم انفکاک از جامعه و بیگانگی با انسان ایرانی نامید.
باید مسیر طی شده و جریان روشنفکری ایرانی نقد شود که امروز مهدی نصیری در این نحله خود را قرار داده است. نقد روشنفکران نه از باب غرض با این جماعت، بلکه از فرط بیگانگی است که با جامعه دارند و رؤیاهایی که اینها در دویست سال اخیر به جای فکر، ایده و اندیشه پیشرفت بهعنوان جنس بنجل به مردم ایران فروختهاند و به جای پیشرفت و توسعه برای مردم ایران، وضعیتی ایجاد کردند که بعد از دویست سال دوباره ایده بازگشت به وضعیت دویست سال گذشته را تئوریزه میکنند.
روشنفکر ایرانی ۲۰۰ سال است که اسیر این توهم است، از مردم سخن میگوید؛ اما فهمی از مردم ندارد. روشنفکر ایرانی که علیه سلطنت شورید و امروز دوباره به سلطنت رسیده است. زمانی مخالف شهر بود و زندگی در روستا را تئوریزه میکرد و امروز مقلد غرب و مدرنیته شده است.
این موجود ناقصالخلقه در عرصه فکری ایران باید پاسخگو باشد که چگونه با همه ادعای روشنفکری خود و تحقیر جامعه از تولید یک ایده هم عاجز مانده و امروز مهدی نصیری بعد عمری رادیکالیسم به کسانی رسیده که عمری به آنان فحش داده و نان فحش دادن به آنان را سر سفره خود برده است.
رمانتیسم روشنفکر ایرانی عارضهای است که روشنفکر فکر میکند که فهم بالاتری از جامعه دارد؛ اما در عمل جز همین آشفتگی فکری و مشتی کلیات که به درد کسی نمیخورد غیر از اداهای روشنفکری، رویکرد شاهزاده تا تاجزاده نشان میدهد که روشنفکر ایرانی بعد از حدود ۲۰۰ سال دستش خالی است، جز اینکه تلاش میکند آشی بار بگذارد که هر چیز اضافه خانه را در آن بریزد. مهدی نصیری چیز تازهای نگفته، بلکه ۲۰۰ سال آشفتگی روشنفکر ایرانی را دوباره با دو کلمه شاهزاده و تاجزاده روایت و توصیف کرده است. اتفاق خاصی، نیفتاده فقط روشنفکران ایرانی مشغول کار هستند.